آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات آریسا

اولین شب یلدا

شب یلدا شده باز  بچه ها خبر خبر  ننه سرما دوباره  برمیگرده از سفر  روتنش ابر سیاه رو موهاش برف سپید میشه از رو دامنش گوله گوله پنبه چید بابا جون باز خریده آجیل و یه هندونه مامان مهربونم فال حافظ میگره ننه جون کنار من  میشینه قصه میگه چند روزی مهمون ماست میره تا سال دیگه میره تا سالدیگه دختر قشنگم آریسا ، اولین شب یلدای زندگیت هم تجربه کردی ک با سومین ماهگردت یکی شده بود و رفتیم آتلیه با یه کیک هندونه و ی لباس هندونه ای خترم 3 ماهه کنار ما هستی و 3 ماه شیرین و دوست داشتنی که زندگی رو برامون ...
30 آذر 1393
2589 16 34 ادامه مطلب

اولین فصل برگ ریزان در کنار تو

دختر زیبای من ، دختر ماه روی من، مایه ی آرامشم ، دلبر شیرینم ، آریسای قشنگم یک فصل زیبا ، در کنار تو ، زیباتر و لذت بخشتر شد که عشق به زندگی را در وجود من و پدرت چند برابر کرد وجود تو باعث تسلی آرامشم شد ، وجود تو باعث شد که در این فصل سرد ، خانه ی ما گرم گرم باشد ، وجود کوچک تو باعث شد ما بیش از پیش احساس خوشبختی کنیم ، دخترم ارزویی جز سلامتی ات ندارم امیدوارم همیشه سلامت باشی و از زندگی لذت ببری دختر مهربانم ، اولین پاییز عمرت را تجربه کردی ، فصلی زیبا با طبیعتی زرد ، نارنجی ، قهوه ای ، فصلی که درختان عریان میشوند ولی باز زیبایی خود را حفظ میکنند ، پاییز زیباست ، امیدوارم روزی برسد ک با پاهای کوچکت در کوچه های پر از برگ های خشک...
21 آذر 1393

چند تا عکس

سلام دختر ناز و قشنگم امروز دوشنبه و شما 65 روزته  و امروز واس اولین بار منو بابایی شمارو حموم کردیم دخترم حموم خیلی دوست داری ولی امروز وقتی از حموم اومدین یکم گریه کردی خب حالا بریم سراغ عکس 65 روزگیت خیلی ماهی خوشگلم خب حالا عکس امروزت بعد حموم که حوصله نداری مامان فدای اشکات بشم ...
3 آذر 1393
1305 16 30 ادامه مطلب
1